در تداول عامۀ تهرانیان، به معنی خبرهای دروغ و شایعات بی اساس است. مرادف هو و چو. اراجیف. خبرهای شایع و دروغ. شایعات دروغین. خبرهای بی اصل. اخبار دروغ که بپراکنند. و رجوع به چل وچو افتادن و چل وچو انداختن و چل وچوانداز شود.
در تداول عامۀ تهرانیان، به معنی خبرهای دروغ و شایعات بی اساس است. مرادف هو و چو. اراجیف. خبرهای شایع و دروغ. شایعات دروغین. خبرهای بی اصل. اخبار دروغ که بپراکنند. و رجوع به چل وچو افتادن و چل وچو انداختن و چل وچوانداز شود.
افزاری باشد که آسیابانان سنگ آسیا را بدان تیز کنند. (برهان) (آنندراج). دست افزاری که سنگ آسیا را بدان تیز کنند. (ناظم الاطباء). چاکوچ و چکوچ. افزاری سرتیز و دسته دار که آسیابانان برای تیز کردن سنگ آسیا بکاربرند. و رجوع به چاکوچ و چکوچ شود
افزاری باشد که آسیابانان سنگ آسیا را بدان تیز کنند. (برهان) (آنندراج). دست افزاری که سنگ آسیا را بدان تیز کنند. (ناظم الاطباء). چاکوچ و چکوچ. افزاری سرتیز و دسته دار که آسیابانان برای تیز کردن سنگ آسیا بکاربرند. و رجوع به چاکوچ و چکوچ شود
منتشر کردن خبرهای دروغین. شایعات بی اساس پراکندن. جعل و نشر خبرکردن. هو انداختن. به دروغ خبری در افواه پراکندن. و رجوع به چل وچو و چل وچو افتادن و چل وچوانداز شود
منتشر کردن خبرهای دروغین. شایعات بی اساس پراکندن. جعل و نشر خبرکردن. هو انداختن. به دروغ خبری در افواه پراکندن. و رجوع به چل وچو و چل وچو افتادن و چل وچوانداز شود
ناشر خبرهای دروغین و بی اساس. آنکه اخبار و شایعات بی اصل و ناصحیح در افواه پراکند. یاوه سرا. جاعل و ناشر خبرهای دروغ. کسی که چل وچواندازی پیشه دارد. چوانداز و خبرساز. و رجوع به چل وچو و چل وچو افتادن و چل وچوانداختن شود
ناشر خبرهای دروغین و بی اساس. آنکه اخبار و شایعات بی اصل و ناصحیح در افواه پراکند. یاوه سرا. جاعل و ناشر خبرهای دروغ. کسی که چل وچواندازی پیشه دارد. چوانداز و خبرساز. و رجوع به چل وچو و چل وچو افتادن و چل وچوانداختن شود
کسی را گویند که لباس و رخوت خود را زود چرکن و ملوث گرداند. (برهان). کسی که چرکن و ملوث باشد و جامۀ خودرا کثیف نگاه دارد. (انجمن آرا) (آنندراج). چرکین و آنکه خود را چرکین نگه دارد. (ناظم الاطباء). کسی یا چیزی که چرکین و ناپاک باشد، کسی که عقلش ناقص باشد. (از انجمن آرا) (از آنندراج). و رجوع به چل شود، مرد بی نزاکت. (ناظم الاطباء)
کسی را گویند که لباس و رخوت خود را زود چرکن و ملوث گرداند. (برهان). کسی که چرکن و ملوث باشد و جامۀ خودرا کثیف نگاه دارد. (انجمن آرا) (آنندراج). چرکین و آنکه خود را چرکین نگه دارد. (ناظم الاطباء). کسی یا چیزی که چرکین و ناپاک باشد، کسی که عقلش ناقص باشد. (از انجمن آرا) (از آنندراج). و رجوع به چل شود، مرد بی نزاکت. (ناظم الاطباء)